روانشناسی یادگیری
موسی بندک؛ حسن ملکی؛ عباس عباسپور؛ صغری ابراهیمی قوام
دوره 11، شماره 37 ، مهر 1394، ، صفحه 19-33
چکیده
چکیده:هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر خودکارآمدی تحصیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر بلبان آباد در سالتحصیلی 1392-1391می باشد. برای انتخاب نمونه از جامعه پژوهش، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه خود کارامدی تحصیلی ...
بیشتر
چکیده:هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر خودکارآمدی تحصیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر بلبان آباد در سالتحصیلی 1392-1391می باشد. برای انتخاب نمونه از جامعه پژوهش، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه خود کارامدی تحصیلی MJSES (1999) بود که قبل وبعد از آموزش مهارت های زندگی در بین دانش آموزان توزیع شد. محتوایی که برای آموزش دانش آموزان در نظر گرفته شده بود شامل مهارت های برنامه ریزی وسازماندهی، بستر سازی یادگیری، مهارت های فراشناختی، نحوه ثبت ونگهداری اطلاعات، استفاده خردمندانه از منابع، عزت نفس، تاب آوری، تفکر نقادو حل مسئله بود.برای تجزیه وتحلیل داده ها وبرای حذف اثر پیش آزمون از تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر خودکارامدی تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد. از آنجا که آموزش این مهارت ها به دانش آموزان باعث افزایش دانش آنها از شیوه یادگیری می شود، بهتر می توانند اطلاعات را به خاطر بسپارند ودر نتیجه فراموشی کمتری هم داشته باشند. با پیشرفت تحصیلی خود پنداره آنها نیز، مثبت خواهد شد. کلمات کلیدی: خود کارامدی تحصیلی، دانش آموزان، مهارت های زندگی
فیروز افشارفر؛ عباس عباسپور
چکیده
این پژوهش براساس نظریه اسپریترز (1995، 1996) و با هدف بررسی رابطه عوامل مرتبط با کارکردهای روان شناختی سازمان مدرسه و توانمندسازی روان شناختی انجام شد. تعداد 250 نفر از مدیران مدارس متوسطۀ دخترانه و پسرانه شهر تهران به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار سنجش عبارت بود از دو پرسشنامۀ: پرسشنامۀ اول ناظر بر سنجش توانمند سازی روان شناختی (اسپریترز، ...
بیشتر
این پژوهش براساس نظریه اسپریترز (1995، 1996) و با هدف بررسی رابطه عوامل مرتبط با کارکردهای روان شناختی سازمان مدرسه و توانمندسازی روان شناختی انجام شد. تعداد 250 نفر از مدیران مدارس متوسطۀ دخترانه و پسرانه شهر تهران به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار سنجش عبارت بود از دو پرسشنامۀ: پرسشنامۀ اول ناظر بر سنجش توانمند سازی روان شناختی (اسپریترز، 1995) و پرسشنامۀ دوم مربوط به سنجش کارکردهای روانش شناختی مدرسه. یافته های این پژوهش با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری به دست آمد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که: الگوی پیشنهادی از برازش لازم برخوردار است تا جایی که شاخص های نیکویی بر ارزش حاکی از برازش نسبتاً خوب الگو با داده های قابل مشاهده بود. یافته های پژوهش حاضر نشان داد به رغم این که وجود متغیر میانجی شرایط بهتری را برای مدل فراهم می سازد، توانمند سازی به عنوان یک متغیر مستقل با کارکردهای روان شناختی رابطه مستقیم دارد. بر این پایه، توانمند سازی روان شناختی نقش مؤثری در تبیین واریانس کارکردهای روان شناختی دارد. شناسایی کارکردهای روان شناختی به عنوان یک سازه با نشانگرهای چهارگانه (جو مشارکتی، تغییر و نوآوری، کار تیمی و تعهد) یکی از یافته های مهم دیگر پژوهش حاضر بود و می توان گفت کارکردهای روان شناختی یک مفهوم چند بعدی است.